{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی اگزوز، خروج‌ (بخ در واژه‌نامه ترجمیک

متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجه‌ای دربرنداشت.




معنی اگزوز، خروج‌ (بخار)، در رو، مفر، تهی‌ کردن‌، نیروی‌ , چیزی‌ راگرفتن‌، خسته‌ کردن‌، ازپای‌ در اوردن‌، تمام‌ , کردن‌، بادقت‌ بحث‌ کردن‌, معنی اگزوز، خروج‌ (بخار)، در رو، مفر، تهی‌ کردن‌، نیروی‌ پ چیزی‌ راگرفتن‌، خسته‌ کردن‌، ازپای‌ در اوردن‌، تمام‌ پ کردن‌، بادقت‌ بحث‌ کردن‌, معنی ا;xmx، ocm[‌ (foاc)، bc cm، ktc، تid‌ lcbj‌، jdcmd‌ , ]dxd‌ cا;ctتj‌، osتi‌ lcbj‌، اx/اd‌ bc اmcbj‌، تkاk‌ , lcbj‌، fاbrت‌ fpe‌ lcbj‌, معنی اصطلاح اگزوز، خروج‌ (بخار)، در رو، مفر، تهی‌ کردن‌، نیروی‌ , چیزی‌ راگرفتن‌، خسته‌ کردن‌، ازپای‌ در اوردن‌، تمام‌ , کردن‌، بادقت‌ بحث‌ کردن‌, معادل اگزوز، خروج‌ (بخار)، در رو، مفر، تهی‌ کردن‌، نیروی‌ , چیزی‌ راگرفتن‌، خسته‌ کردن‌، ازپای‌ در اوردن‌، تمام‌ , کردن‌، بادقت‌ بحث‌ کردن‌, اگزوز، خروج‌ (بخار)، در رو، مفر، تهی‌ کردن‌، نیروی‌ , چیزی‌ راگرفتن‌، خسته‌ کردن‌، ازپای‌ در اوردن‌، تمام‌ , کردن‌، بادقت‌ بحث‌ کردن‌ چی میشه؟, اگزوز، خروج‌ (بخار)، در رو، مفر، تهی‌ کردن‌، نیروی‌ , چیزی‌ راگرفتن‌، خسته‌ کردن‌، ازپای‌ در اوردن‌، تمام‌ , کردن‌، بادقت‌ بحث‌ کردن‌ یعنی چی؟, اگزوز، خروج‌ (بخار)، در رو، مفر، تهی‌ کردن‌، نیروی‌ , چیزی‌ راگرفتن‌، خسته‌ کردن‌، ازپای‌ در اوردن‌، تمام‌ , کردن‌، بادقت‌ بحث‌ کردن‌ synonym, اگزوز، خروج‌ (بخار)، در رو، مفر، تهی‌ کردن‌، نیروی‌ , چیزی‌ راگرفتن‌، خسته‌ کردن‌، ازپای‌ در اوردن‌، تمام‌ , کردن‌، بادقت‌ بحث‌ کردن‌ definition,